اعتماد به خدا کوه هارا کوچکتر نمیکند بلکه صعودمان را راحت تر میکند.

۴ مطلب در مرداد ۱۳۹۳ ثبت شده است

شماره 4

به نام خدا

روزی یکی از دوستانم درباره مطلبی در اینترنت صحبت کرد در باب "آندلسی" کردن ایران ، دهنم شدیدا درگیر شد و پیگیر این موضوع در اینترنت و منابع نزدیکم شدم و به استدلال های رسیدم که منطبق بر موضوع جدیدی است که درحال نوشتنم شاید روزی حسرت نخورم که حرفایم در گلو ماند ، البته شاید ،حقیقتا آندلسی کردن ایران حقیقت دارد اما شاید لباسش لباس جدیدی باشد که از خلاقیت های ما ایرانیان بعید نیست ، و ایران را به سمت آندلسی کردن پیش میبریم! واین گناه ماست و بعد هم پشیمان ، نسل ما همان نسلی است که همه چیز را به ازای پول ، قدرت ، ثروت و سایست خود فدا خواهد کرد و البته بگویم فدا نکردن و بدست آوردن بهتر است که همه  برای رسیدن به اهدافمان است و اگر به گمان خود که گمان میکنیم عده ای هم در گمان خود میگویند  امام زمانی هم هست ، خب حکومت خواهد کرد پس یاریش میکنیم که شاید خشتی بر خشتی دگر از خشت هایمان  گذاشتیم اما تاریخ تکرار شدنی است و گاهی هم تکرار نشدنی که شاید این آغاز تکرار نشدنی هایش ما باشیم و حمایت های که شد و اتفاقاتی که افتاد و خواهد افتاد .

نسل من همان نسلی است که با این وضع آندلسی دیگر را در جامه ای دگر را به حقیقت خواهد نشاند ، "آندلسی دینی" که نام آن را حفظ خواهیم کرد و تمام اعضا آن را عوض خواهیم کرد، اندکی به سایست مداران یا اقتصادیون نسل خودمان بیاندیشیم و ببینیم آیا اندکی بوی از شعور و انسانیت خواهند برد و آیا کارزارهای آینده را محلی به جهتی تولد اصطلاحات جدید خواهند کرد ، مجبورم که بگویم ، "کمونیست دینی" ، "مارکسیست دینی" ، گنج های دینی و هزاران مورد دیگر را که با نام دین و با قرآن به نیزه کردن اتفاق خواهد افتاد، دارالحکومت های قبلی به یاد نبرده اند زمانی که به نام دین خشت خشت خون و طلا را بر روی هم میگذاشتند و اگر خطابشان میشد خطاب میکردن این برای خداست و این گنج نیست این ثروتی الهی است و یا غیر.

همه باید به یاد داشته باشیم که نسل ما باقی خواهد گذاشت برای نسل بعد تاریخ را و و اگر با این مفاهیم و این کارنامه امروزی گذری داشته باشیم به سال های نزدیک البته آینده خواهیم یافت که ایران را آندلس دیگری خواهیم کرد و البته جامه ای دگر را به آندلس نشان خواهیم داد و غبار پشیمانی بر روی صورت همگان خواهیم دید ، چرا که شکر گذار نخواهیم بود که اسلام را بیرون میکنیم و همچون آنان به دین پدران خود روی خواهیم آورد ، اینگونه نیست ، بلکه شاهکار ما متاسفانه اسلام جدید است  ، بنگریم که اکنون در نسل پدران خود نشانه هایی از آن دیده میشود و این یعنی آغاز یک پیچ عظیم که امکان دارد کنشی بد را همراه داشته باشد اگر از ایجاد کننده کنش فاصله بگیریم ، شاهکار ما را بسیاری آغاز کرده اند و غافلیم از آن که اسلام را دریابیم و اکنون سوال مهم اجتماعی ملت ما این شده است که "چرا زن چند شوهر نداشته باشد ؟"

شاید سوالی دقیق برای ملت ما باشد ، ملت ما یعنی نسل ما ، این نشانه ای است ، نشانه ای ساده باشد یا نشانه ای خموش ولی دریابیم ، بیاندیشیدم ، زمان در حال گذر است و نگذاریم که در آینده از جنس خودمان بر ما حکومت نکند ! اگر بر حال کنونی خود شاکر نباشیم این رحمت از ما فاصله خواهد گرفت و خواهیم دید سکوت هایی از جنس بیست و پنج ساله !

درست بیاندیشیم چرا که در حال آنیم که همه چیز را به بازی گرفته ایم و به هرکدام از بازی هایمان نیز اسم هایی میچسبانیم که اسلام بیشترین آمار را دارد در بین این اسم ها .

والسلام./

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
میلاد روان

اندر واژه ها !

با ذکر واژه ای که واژه هایمان را با آن زیبا میکنیم
امروز همه ما در در میان واژه های در حال زندگی هستیم یا بهتر بگویم غرق در واژه هایی با معانی متعدد هستیم ، همین واژه ، واژه ای دیگر را فریاد میزند و واژه ای دیگر برای اثبات خود ، واژه ای دیگر را علم میکند ، هیچ کدام از ما در میان این واژه ها ، واژه  خود را نیافته ایم و بهتر بگویم در باتلاق واژه ها هستیم ، واژه های که گاهی خود ساخته ایم و گاهی آموخته ایم ، اما همه این واژه ها در واژه ای جمع شده اند که واژه ای آشنا است و با آن زندگی میکنیم ، در این میان، واژه هایی نیز یافت میشود که گاهی خیال میکنیم معنی آن را درک میکنیم و می آییم با واژه ای دیگر آن را از میان انبوه واژه ها تعریف میکنیم واین میشود که  واژه ای را برای خود تعربف کرده ایم و میگوییم واژه را یافتم ، اما واژه ای نیست که آن را درک کرده باشیم و باواژه ای دگر آن را تعریف کنیم ، این مشکل ما نیست ، مشکل آن کسی است که واژه را تعریف میکند ، البته واژه ها را چه کسی تعریف کرده است ؟ و چرا با این اشتیاق به تعریف واژه ها میپردازیم با واژه ها ، در حالی که اشتیاقی نداریم برای یافتن آن واژه ( کسی که واژه تعریف میکند).
واژه با واژه در تضاد است و گاهی هم در صلح ، اما واژه های مصلح را به خیال خود که میشناسیم و واژه های دگر را نمیشناسیم !، همه ما به هرسو که بنگریم واژه ای میابیم و آن را به دگر واژه ها موجود در میان واژه میافزایم و با خود میاندیشیم و از این واژه جدید  واژه ای دگر میسازیم ، اما حواسمان کو ؟، واژه ای دگر متولد شد و نامی ندارد ، این شاید از درد های ما باشد ، واژه ها را لمس نکردن و نفهمیدن و ساختن و گاهی تولد، همه اینها واژه های زندگی را گنگ و نامفهوم میکند ، واژه ها زندگی ماست و زندگی ما واژه است و نقل از دوستم که هیچگاه " واژه اتفاقی نیست" ( :-/ ).
اما واژه های در اطراف ما هستند که با واژه هایمان بازی میکنند و  بد واژه هایی درک میشوند، واژه های با واج آرای واژه ها ، سخت است مفهومش وسخت تر است درکش ، اما در میان این سختی ها تنها واژه است که سالم می ماند و سالم نیز به میان آن واژ ها میرود ، واژه های مصلح و شاید دگر واژه ها ، و عذاب آور است که میبینیم واژه هایی از واژهای دگر سرآریز میشود و گاهی هم آویزان و در آرزوی سقوط در واژه ای دگر یا بهتر بگویم در آرزوی هبوط نه سقوط
و واژه ، حضور و حرف و چشم و گوش در واژه های پلید امروزری ، واژه ها دگر آرزوی هبوط نمیکنند بلکه آرزوی مرگ از صورت این واژه ها هویداست و زیبایی این واژه آنجاست که واژه ای را در درون خود دارد که هیچ واژه ای بیان وصفش را ندارد اگر چه واژه ها واژه ها را نمیگویند اما واژه ای بهتر از آن واژه (بیان) نبود که بگویم .  واژه غرق شده است در میان واژه ای که همه برای بودن آن در تعریف واژه های دگر هستند ، واژه ها را یافتن ،دگر سرور نیست بلکه باید واژه ای دگر یافت و آن واژه را در آن پنهان کرد ، هیچ واژه ای جز  واژه ، آرامش بخش نیست اما واژه را یافتن صلب آرامش است.
دوستانم همه ما در طول تفکرات روزمره و شب مره واژه های را در حال تعریفم ولی بدانیم که زیبا گفته است آن واژه من ،که هیچ " واژه اتفاقی نیست " و همه بدانیم و تلاش کنیم که بفهمیم جواب " چرا شاعر نمیداند که واژه اتفاقی نیست"
در میان این واژه ها ، واژه ای خفته است و با خواب های شیرینش واژه ها  را آرامش میدهد و واژه های که سرخ شده اند گاهی با سیلی و گاهی هم ... و واژه های که بوی از واژه بودن نبرده اند اما واژه هایی هستند که هیچ سود و هدفی ندارند.
والسلام./
( در 200 روز عمرم)
موافقین ۰ مخالفین ۰
میلاد روان

عید مبارک

سلام دوستانم

عیدمان مبارک

باشد که از این خانه و شهر که خارج میشویم ، صاحبش با لبخندی سرشار از عشق کنارمان باشد و ادامه راه را وخانه های بعدی را با استقبال و نشاط بیشتری طی کنیم ، وصال زیباست حتی وصال های زمینی اما وصال های لجن زاره کجا و وصال های از جنس " نفخت فیه من روحی" کجا!

وجود و کارزار ما یا لجن است یا روح ، با هرکدام که بیشتر باشیم ، بیشتر با ما خواهد بود.

عیدمان مبارک

موافقین ۰ مخالفین ۰
میلاد روان

شماره 3


به نام خدا

بسیاری بر این موضوع ایراد میگیرند که آیا این کلمات مذخرف و گاهی بدون معنی چه ارتباطی به نسل من دارد ، ماتریالیسم ، پراگماتیسم و ... ، برای نسلی که دیگر بهانه ای برای باختن ندارند ، بهانه ای برای نرسیدن و شکست و دروغ و اعتیاد ندارند ، اما این نسل جام جاودانگی را سر نکشیده است که بخواهد تا باد زنده باشد و ما همواره نسل بد باشیم و مصرف کننده و تحت نظر ، ما تولید کننده خواهیم شد ، کنترل کننده خواهیم شد و گاهی هم باید تاخت یعنی سوار بر مرکبی خواهیم شد که تنها او را دیده ایم  و گاها شنیده ایم باید خود را آماده کنیم که ترس پدرانمان را نداشته باشیم که آیا فرزندانمان در کجای این عالم زندکی خواهند کرد و چگونه خواهند زیست؟ ، آیا اجتماعی که آنها در آن خواهند ماند آسودگی را برای من به همراه خواهد داشت ، شاید در بسیاری از موارد جواب قاطعانه " نه " باشد .

حرف ر ا از هر طرفی که شروع کنم شاید ذهنمان را اذیت کند ، از الان بگویم و این تفکراتی که که اکنون در بسیاری حاکم است یا از آینده ای که دارد پیش میرود و ما تنها نظاره گر آن شده ایم ، رعب و وحشت من  ، من نه ، امثال بعضی ها بجا و کاملا منظقی است چرا که این نسل دارد نسلی را به جا میگذارد که همین سبک را دنبال نخواهد کرد بلکه بدتر از این نیز خواهد شد و بزرگترین خیانت نیز گذاشتن کلاهی بر سر اسلام به قطر 1400 سال است و به یادگار گذاشتن آن برای من و امثال من ، ما که در توان نداریم که اکنون را آباد کنیم بلکه باید جنگید برای فردا و برای طلوعی درخشان که در آن ترجیه نداد زر به خون ، پول به آبرو ، قدرت به نفس و انسانیت خود تعربفی به اسلام  ، نباید گذاشت که تفکر پیروی از انسانیت به دور از اسلام تحریفی در جامعه ریشه بدواند ، چرا که مدعی انسانیت و اخلاق هستند اما آنچه را که خود تعریف میکنند و همچون آتشی باشد بر تار و پود یک ملت ، چه بسیارند که دیگر از اسلام زده شده اند فقط به جهت ارائه اسلام دروغین در بطن جامعه توسط کسانی که پسوندهای الکی را بر نام هایشان میچشبانند و به نام اسلام زر و پول و قدرت در جیب های خود میریزند که فرزندانشان زمام این قدرت خود ساخته را در دست بگیرند و پشتشان گرم باشد که اگر خطاکاری گفت سلام ، با پول های ناب و زیبایش تهدید به برهم ریختن وضعیت یک جامعه کند و واقعا هم جامعه را بر هم بریزند نه حتی یک جامعه را بلکه سعی در بر هم ریختن یک گروه کند ، در حالی که نمیداند این پول های به یادگار گذاشته برای بعد از خود ، قدرت به جا نخواهد گذاشت ، بلکه ابتدا که اسلام را که با نام خود در نگاه دیگران در هم ریخته ای بلکه برای بعد از خود چیزی جز پوچی به جا نگذاشته ای .

اسلام به شدت بیمار است و تنها ما هستیم که نباید بگذاریم این روزنه امید و عاشقی از بین برود " ان الله لا یغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم" ،بسیاری از ما نگاهی پر از کینه به اسلام داریم و این از نفهمیدن و خریت ماست و جز این هیچ نیست ، چرا که با چیزی سنجیده ایم و ایمان پیدا کرده ایم که قطعا نفع ما را نخواسته است و هرگز نمیخواهد ، به چیزهایی نباید فکر کرد که تداعی کننده باطل ها باشد ، تداعی کننده عبرت ها باشد و اتفاقاتی که در آینده خواهد افتاد و بدانید که زندگی همه ما کنش دارد و واکنش، و همه چیز بر این اساس خواهد بود و لاغیر.

ِ
به داشته های خود ایمان داشته باشیم و آنها را در ترازویی قرار دهیم که بفهمیم تا چه حد میتواند بر آینده مفید باشد و آن را از باتلاق های روبرو و در آن نجات میدهد، وزن کنیم میزان داشته ها و وزن کنیم شمشیر خود را که چه مقدار میتواند ببرد و نابود کن آنچه را که مانع است برای برتر شدن و سربلند شدن در نزد پرودگار خویش ، اما در انتخاب ترازو دقت کنیم که این از جنس همان دوراهی های معروف است.

والسلام./

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
میلاد روان