سلام دوستانم

عزیزان امیدوارم خوب باشید 

سکوت در تمنای آرزوها چیره شده است و کسی را توانی نیست که سکوت را بشکند و از پیله خود ، خود را برهاند ، امروز زبان حال خودم را میگوییم ، در سکوت عجیب چار دیواری زردی نشسته ام که نه توان مطالعه ای را دارم که در پی و حاصلش بنویسم و نه توان دویدن برای اندک چیزی که بدان اعتقاد دارم ، هم به خطاها عصیان ها را میبینم و هم به درستی ها ناشاد میشوم ، این همان تناقضی است که حاصل سکوتی است که در پی سر به گریبان کردن خویش متولد شده است ، فرقی نیست که این سکوت به چه واسطه ای متولد میشود ، چه واسطه آن دی باشد و سوزمانش و بازی اعداد و چه واسطه اش سرمای زمستان باشد ، تفاوتی در آن نیست ، گرمای مکان فایده ای ندارد و سرمای استخوان سوز هم انسان ساز نیست ، برای همه اینها و فکر ها لباسی میدوزیم که هیچ خیاطی را در خیالش توان دوختنش را ندارد .

امروز به مکانی رسیده ام که خواستن ها و توانستن هایم را نمبتوانپ صرف کنم ، هنگامی که درسکوت خویش مینشینم تمام تناقضاتم دپو میشود در ذهنم و تلاش هایم   را برای از بین بردنشان را در آن قدرت و تاب همیشگی نمی بینم ، ناامیدی نیست و عقب نشینی هم نیست بلکه نشستنی است که در ذهن دارم و ایستادنی بهتر و آرام تر و با طمانینه تر از همیشه ، اینبار تنها به بازی اعداد و واسطه اعداد تصمیمم را نگرفته اام بلکه ذهنم تحرکی جدید میخواهد با قدرتی جدید....

باشد که بتوانم....

و در آخر دوستانم بیایید باهم ایستادن و نشستن را تمرین کنیم

والسلام. /