اعتماد به خدا کوه هارا کوچکتر نمیکند بلکه صعودمان را راحت تر میکند.

عجیب است!

سلام دوستان

چندین سوال شدیدا ذهنم رو مشغول کردن ولی گفتنشون رو نمیدونم به صلاح هست یا نه

مسائلی که شاید گفتنشون باعث بیداری شود یا باعث خواب

ویا شاید باعث آن شود عده ای بجنگند برای به دست آوردن چیزهایی که اطرافشان هست ولی از آن غافلند

و یا شاید باعث آن شود که چیزهایی را از دست دهند که دیگر به دست آوردنش برایشان مشکل باشد

و یا شاید شایدی از پس شایدی بیرون آید که شاید های متفاوتی را از جنس شاید های مختلف نمایان کند


فقط یه نکته : امروز استادم در حال توضیح دادن مطلبی بود که به یک نکته ظریف در لابلای کلماتش اشاره کرد که عمدا بود یا سهوا نمیدانم ، نقل کرد کتابی ، درسی ، واحدی وجود دارد که از این قبیل موضوعات در آن وجود دارد ودرسی بسیار لذت بخش و شیرین است  ،که من و کسانی که در حال گوش دادن بودیم هیچ کدام چنین نگاهی به درس نداریم ، واقعا تاسف خوردم برای خودم


و السلام./

۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۱
میلاد روان

گفت و گو های روزانه

به نام خدای مسلمانان
قصد نوشتن نداشتم در این ایام ، حرف هایم که اعتراض بسیاری از دوستان را برانگیخت و همه شاکی که چگونه ای !؟
حقیقت همواره باعث برخی از اتفاقات میشود ، حرف هایی که در ذهن میگذاریم گاهی سنگین میشوند و خطرش در درون را باید پذیرفت و گفتن آنها باعث دوری بسیاری خواهد شد و  موجب تحقیق و شناخت دوستان خواهد شد که نمایان تر میشود تعداد دشمنان.
نمیدانم در طول روز چه مقدار به اطرافمان مینگریم و دقت میکنیم و کشف میکنیم یا اینکه چه مقدار به حرف هایی که زده میشود دقت داریم و متوجه میشویم که روبروی ما چه میگویند.
از همه این موارد بگذریم . . .
جامعه امروز ما که نام تشیع را به زیبایی زنده نگه داشته است همانند آتشی است که از درون خودمان را سوزانده است و در دور دست ها دشمنان را و در کمی آن سوتر انسان ها را به جرم مسلمان بودن به آتش میکشند نه به جرم تشیع بودن ، نه به جرم علوی بودن ، نه به جرم حسینی بودن ، نه به جرم مهدوی بودن ؛ این آتش تشیع که بایستی  درونمان را گلستانی کند در عشق و ذاتمان را قوی برای نمایش ظاهر با قدرتی فراسوی طبیعی ، ولی اینگونه نیست ، تشیع اکنون که همه با آن سر و کار داریم و آن را موروثی پذیرفته ایم تنها برای ما چیزهایی را در ذهن ها قرار داده است که به نام بهشت تنها خود را دوزخی میکنیم ، تاکید میکنم تنها با نام بهشت ، این بدون شباهت با آن داستان کلیسا نیست که در برابر مشکل اقتصادی ،بهشت را به تاراج گذاشتند و به حق هم فکری کردند که آن جماعت احمق را به درستی فریب بدهند ، با نام بهشت دست به عبادات میزنیم و تنها این عبادات را برای طلب مزد هایی انجام میدهیم که داشتن آن ها برای علی هیچ ارزشی نداشت ، عباداتی که خلاصه آنها تنها 24 دقیقه است و انتظار موفقیت هایی در 24 های گوناکون داریم ، عباداتی که تمام طلب هایی درخواست شده ، خودم  و حریم خانوداه ام است و انگار برای ما از درب حیاط آن طرف تر وجودی ندارد ، عباداتی که آنها را افضل عبادات میدانیم تنها برای رفع تکلیف است و به گفته فلان فلان ، هزار قصر در بهشت را نصیب میکند یا  ملکی در بهشت دارا  خواهی شد که هیچ فرشته ای توان آن را ندارد از یک طرف آن به طرف دیگر برود و ... اینان فاجعه های زندگیند ، منکر هیچ کدام نیستم ولی ... .
این سری مسائل گفتنی هستند و باید گفت ، همه را در ایام خاصی میشناسیم ، خدا در بروز مشکلات ، محمد را در ولادت و بعثت و رحلت ، علی را در 21 ها ، حسن را که نمیشناسیم با عرض پوزش در مخاطبین گوشی من نامش نیست ، حسین را در یک دهه آن هم بدون اتفاقات خاص یا اینکه ای بابا مردی بود در 1400 سال پیش یک حرکت اشتباه کرد ، هیچ گاه از مکتب حسینی حرفی نمیگوییم همه از عزاداری ها و ... میگویند  ، سجاد غریبه ای است آشناکه گاهی یادش میکینم  و میگوییم چه جالب که روز بعد عاشورا را در  تقویم نوشتن شهادت پسر حسین، باقر را که نگویم بهتر است ، صادق را میگویند موسس تشیع ،ای بابا ایشون که با این تشیع اختلاف را ایجاد کرد ، کاظم را فقط به نام پسرش میشناسیم و پسرش را فقط به نام مشهد ، محمد و علی را که اصلا نمیشمناسیم ، حسن را ،مخاطب موجود نیست ، مهدی را فقط میدانیم که روزی خواهد آمد ، خنده دار است میگویند منجی که معلوم نیست باشد یا نباشد همه در جهان میگویند یک روزی بنده ای واقعی برای خدا خواهد آمد ، اینان فجایعی است که در ذهن هم سن وسال های من است ، اینان فاجعه هستند ، که بسی دردناک تر بحث های مثلا عقلی این جماعت است که با مطالعه نه چندان دقیق و شنیدن اندکی از چرند و پرند هایی غربی حاصل شده است.
سوگواری عقلی من از آن حرف هایی است که میگویند آری عده ای به نام دین در حال خوردن و بردن و چپاول هستند و هیچ کسی نیست در برابر آنها بایستد ، همه عدل و امامت را که اصول و پایه های تشیع هستند را سر نیزه کرده اند و معاویه مسلک از آنها استفاده میکنند که آری این جماعت که به نام دین ، این دو اصل را از دورن خورده اند و برای ما فقط ظاهرش را گذاشته اند که آن هم برای پیوسته خوردن خودشان است ولی هیچ گاه نمیپرسیم و نمینگریم که ما هم در حال خوردن آن ستون هایی هستیم که مدعی خوردنشان از درونیم  ، هیچگاه نمینگریم که آیا ما هم مشکلی داریم  ، اینجا ایران است و همواره اطرافیانمان را نمیبینیم.
همواره جامعه را دارای غده های سرطانی میبینم در حالی که غافلیم که غده های سرطانی شاید خودمان باشیم
البته بسیارند کسانی که زمام برخی از کارها را در دست دارند ولی آن ها چارپایانی هستند بسی کمتر از یک جلبک ، جلبک که خاصیتی دارد .
نگران باشیم ، فرزندانمان را در این جامعه ترک خواهیم کرد ، این را  آن گونه ویران نکنیم که تاسفی بماند که جبرانی برایش نباشد
معاویه مسلک زندگی نکنیم
ناسزا گفتن به کسانی که لیاقت خوبی را دارن افتخار ندانیم
همواره در حل مشکلات به دورن خود هم بنگریم، یاد داریم زمانی که مستندی به عنوان "راز " جامعه را بخصوص قشر تحصیل کرده متوسط را دربر گرفت چه حرف هایی بر سر زبان ها افتاد در حالی کل آن خلاصه حرفی بود از جعفر بن محمد که اگر قصد انجام کاری داری ابتدا درونت را برای آن مهیا کن
تشیع را عقل بنگریم در کنار احساس ، تشیع را فقط نماز و روزه و روضه و حج و ... نبینیم ، آن را در متن جامعه هم بنگریم و بخواهیم که تشیع را از  کف خیابان ها برداریم و زنده کنیم
تشیع سراسر زیبایی است ولی اکنون آن را همواره محدویت میبینیم و عقب افتادگی و جهان سومی
تشیع را فعالیت اجتماعی ببینیم نه نماز های پنهانی به ترس ریا شدن آن ها
تشیع را شکم مادری نبینیم ، آن را در دست بگیریم ، لمس کنیم ، بببینیم ، بیاندیشیم

والسلام

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
میلاد روان

گزارشکار مقامت 1

بای دانلود گزارشکار آزمایش شماره 1 ، با هدف بدست آوردن مدول یانگ میله ناشناخته بر روی مدول یانگ کلیک کنید


مدول یانگ

موافقین ۰ مخالفین ۰
میلاد روان

لحظاتی با یک شخص

سلام دوستان

این حرف از حرف هایی است که از جنس سکوتند

حرف هایی که برایشان هیچ مزدی نپرداخته ایم ولی گاهی رفتار را تامل برانگیز میکند ، در کودکی و حرف های کودکی با این حدیث بسیار روبرو شده ایم که یک ساعت فکر کردن همچون هفتاد سال عبادت ، این حدیث را به جرات میگوییم هیچ کدام از ما درک نکرده ایم و به معجزات آن آگاه نیستیم ، به شخصه میگویم که در دوران کودکی بسیار از این حرف برای دفاع از خود یا آزار دیگران استفاده کرده ام اما فایده آن! لحظه ای فکر کردن در رفتار و برخورد ها میتواند سیری هفتاد ساله را در زندگی اجتماعی و خانواگی انسان ایجاد کند که همواره از آن غافلیم .

رفتارهای ما در طول 24 ساعت شبانه روز بسیار نیازمند تفکر و بررسی است چرا گاها با یک حرکت اشتباه چند ثانیه ای و یا کمتر از یک ثانیه ، تصویر ذهنی اجتماع درباره خود را به نحوی تغییر خواهیم داد که شاید جبران ناپذیر باشد ، ایستگاه تامل!

خاطره ای را بازگو کنم ، روزی در حال بحث های دوستانه سوالی مطرح شد که هرچند مسخره و جهت سرگرمی بود ولی بسیار منطبق بر شرایط امروزی و آینده است ، سوال این بود که اگر روزی دختری را که با او ارتباط صمیمی داشته ای ، رفیق فابریک زن تو در آینده شود چه خواهی کرد؟؟ ، حقیقتا سوال جالبی بود و تبسم رو ایجاد خواهد کرد، ولی اندکی فکر کنیم و تصویر آینده رو مجسم کنیم ، واویلای است برای خود ، جواب یکی از دوستان زیبا بود که کلا برای آرامش در آینده باید گذشته ای آرام ،از آن جنس آرام ها داشت .

رفتار های ما در این اجتماع که درحال ورود به مرحله ای تازه از احساس و عقل است بایستی بسیار دقیق و حساب شده باشد ، در دنیای ماتریالیسمی ( ایکاش فقط این بود) همه به دنبال گرفتن ماهی از دریاچه گل آلود هستند و هرگز نباید گذاشت که دریاچه زندگی و تفکرات و رفتارتان گل آلود شود و یا آن را گل آلود کنند

به یک مساله در رفتار و اخلاق در اجتماع معتقدم و همواره آن را آویزه گوشم میکنم و تمام سعی خود را کرده ام که آن را فراموش نکنم ، البته این تفکر احتمالا برخواسته از استفاده بیش از حد آن در درس هاست ، کنش برابر است با واکنش ، شک نکنیم بازتاب رفتارمان را در آینده در خود خواهیم دید ،اگر در خود نبینیم در فرزندانمان آن ها را خواهیم دید ، این مساله ای نیست که بخواهیم از آن به سادگی بگذریم برای اثبات این حرف، از امروز ، از همین ساعت تمام رفتارهای بد خود را به تعداد یا موضوع به خاطر بسپاریم ، البته منتظر واکنش آن ها نباشیم چرا که این تفکر آسیب زاست ، و قطعا خواهیم دید که در سال بعد یا در سالیان بعد در زندگی خود برخورد آن ها را به نسبت شدید یا اگر مورد لطف روزگار قرار بگیرید به نسبت ضعیف خواهیم دید ، دروغ بگوییم  دروغ خواهیم شنید ، بزنیم ، روزی زده خواهیم شد ، بشکنیم ،روزی شکسته خواهیم شد ، و . . .

متاسفانه در بسیاری از موارد بازگشتی  وجود نخواهید داشت ، تصور کنیم در حال رفتن هستیم و بعد از آن که از هر پل گذشتیم آن را به نحوی تخریب کنیم که راهی برای عبور دیگری نباشد و اگر روزی بخواهیم برگردیم دیگر پلی وجود ندارد که بخواهیم از آن عبور کنیم و برگردیم.

گفتن زیبایی خاصی دارد و بسیار نیز از این مطالب میخوانیم ولی در کل که بنگریم متوجه خواهیم شد که هیچ تغییر بنیادی ایجاد نشده است چرا که همچون همیشه عقل به کنار است و او را شری میبینیم که کار را سخت میکند و تصورات را کوه ، و راه رسیدن به قله را سنگ!

جمله ای طلایی همیشه در ذهن دارم : گاهی تلاش های فراوانی میکنیم برای رسیدن به قله ، از قله های مالی و دنیوی تا اخروی و تمام تلاش ها عقلی و براساس آن چیزی است که صعود کنندگان گفته اند ولی در راه و رمانی که از رفتن برای مدتی منصرف میشویم می اندیدشیم خواهیم دید که آری مشکل اینجاست ، در همین نزدیک ، یا گفته ایم یا زده ایم یا شکسته ایم ، درمیابیم که نرسیدن از آن حرکاتی است که مرتکب شده ایم

والسلام./

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
میلاد روان

smile

سلام
قبل از هر چیز و گفتن هر موضوعی ابتدا تحسین میکنم عکس زیر رو
تصویر زیبایی است و شاید مقدمه ای برای برخی از کارهایی که در جوانی بعضی از جوان ها و دوستان اتفاق میافتد به هرحال خانم ها در نوشتن جزوه تخصص و سلیقه مناسبی دارند و دوستان نیز گاهی غیبت میکنند ، یا مثلا جزوه نمی نویسند برای آن که گوش بدهند در کلاس و یاد بگیریند و بیشتر بنگردند به استاد یا خدایی ناکرده به دری ، دیواری یا ... ،اما دانشگاه ها بخصوص دانشگاها های بزرگ ، دانشگاه است و یا دانش گاه ،
با دیدن این عکس در یکی از خبرگزاری ها بسیار لذت بردم از دقت کسی که با قرار دادن این عکس معانی یا حرف های فراوانی را به ببینده منتقل میکند ،  بنده در معانی و مفاهیم دچار مشکل شدم چرا که هر معنی را میابی ، معنی دگری از پس آن هویدا میشود
بیچاره جزوه ها !!!
دوس دارم حرفی درباره غرور های حقیقی و کاذب بگویم که مدتی است در ذهنم بسیار خودنمایی میکند و به خواست بعضی ها آن را برای خودم بیان کنم که شفاف  تر شود و برای دیگران واضح و دقیق و شاید حرف هایم تفکری جدید باشد
برخی از مسائل را باید گفت ، نباید در ذهن آن ها را خفه کرد چرا که شاید یک نفر ، حتی یک نفر آنها را بخواند و مایل باشد
دوستان عزیزم روزگارتان بکام
والسلام ./
۷ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
میلاد روان

!

دوستان سلام
خیلی سعی کردم در موارد بسیاری که بعد از آخرین پستم اتفاق افتاد ، بنویسم اما حقیقتا یک دلیل دارد و آن هم این است که میل ندارم مطلب " تسلیت" را از پستی در جایگاه اول بردارم و شروع به نوشتن کنم
استاد ، مرد بزرگی بود.
ان شاءالله منتظر موارد ریز و سوژه ها و حرف ها احساسی و عقلی باشید
تشکر فراوان
با کمال میل و در کنار عقل از چیزهایی خواهم نوشت که برای خودم گاهی سوال بوده . گاهی مشکل در دیگران .

والسلام
۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
میلاد روان

تسلیت

امروز جامعه دانشگاهی ایلام ، از  دانشجویان واساتید و همه و همه سوگوار استاد علمی و اخلاقی خویش هستند

مهندس ثابتی ، نه تنها استاد ما بود بلکه دوست و تکیه گاهی بود برای دانشجویان و اخلاق و منش ایشان الگویی بود برای ما

من به همه تسلیت میگم

ان شاءالله خدا ایشان رو مورد مغرفت و اجر کثیری قرار دهد و مطمئنا ایشان نزد خدا درجه ای والا دارن

استاد عزیزم ، یادت همیشه برایمان زنده است


۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
میلاد روان

خوراک - پوشاک - هوا همه با هم نفت ؛ دین !


سلامی به گرمی روزهای زمستان و کت هایی که نمیشود تن را از آن آزاد کرد !

مدتی است نه حس خواندن دارم نه حوصله نوشتن ، دلیلش را شاید حوادث اخیر  دانست که به لقب گرفتن هم منجر شد . مایکل !!! :)

اما امروز به یه همایش رفتم که محفلی بود برای تخلیه انرژی دانشجویان و سوت زدن های الکی و حرف های تلفنی و اما با همکاری سازمان ورزش و جوانان که درود خدا بر این سازمان (جدی گفتم)

دوستان من ، شرح واقعه از این قرار است خانمی که در ایالت متحده آمریکا متولد شده و در آنجا با اسلام آشنا میشود و مسلمان میشود و میشود یک خبرنگار در شبکه پرس تی وی ، نکته قابل توجه را بعدا خواهم گفت ولی هر چه باشد که محفل یار است و ... ، شاید گفتن برخی موارد که همگان میدانیم درست نباشید ولی با خود صادق باشیم که این جمع به احتمال خیلی کم باعث برخی از کارها خواهد شد یا نه ! من معتقد به این موضوع هستم که آری منجر به برخی از موارد میشود ولی اگر تاثیرگذاری همایش ، سخنران و فضا و دیگر عوامل بالا باشد و آن اتفاقات نیز در حاشیه ای بیافتند باز پیروز میدان شده ایم اما اندکی با خود صادق باشیم و فراموش نکنم که دخترکوچکی نقالی کرد درباره حجاب که بسیار جالب بود و کل مراسم بود تاثیرگذارش بیشتر بود .

من یک سوال از این خانم آمریکایی که برای دختران و پسران دانشگاه ما صحبت کرد، دارم  و سوالم : که چه؟؟؟

حقیقتا این جلسه جز بیان سخت گیری به مسلمانان در خارج از کشور و سوار شدن به هواپیماها  که همگان به آن آگاهیم چه ماحصلی داشت ؟ البته ماحصل آن حدود یک میلیون هزینه شیرینی و یک میلیون هزینه آب میوه و امیدوارم هزینه رفت و برگشت هوایی بر عهده ما نباشد که البته بعید میدانیم ، حالا هزینه های دیگر هیچ ، من حرف از هزینه نخواهم زد که چیست و در کجا باید هزینه شود چرا الحمدالله همه ما ترکان و مشایی شده ایم در تفکرات خویش.

البته ماحصل دگری که داشت ملاقات برخی از دوستان بود و نقل از حرف ها و نقل از دانسته ها و نقل از پوچی ها و درگیری برای پوچی ها و نداشته ها

همایش های حجاب و عفاف نیازمند کارهای فکری و با برانگیختن احساسات و قرار دادن این احساسات برانگیخته در کنار عقل که این آتشی خواهد شد در اجتماع در برابر بی عفتی نه بی حجابی !

امشب در این همایش که واقعا خسته نباشید میگویم به همه کسانی که زحمت کشیدند و شب را نخوابیدند و اندیشیدند برای بهتر بودن ولی ای اهل اندیشه ، دیگران را با خود نسنجید که شاید برخی کوهی باشید در برابر عظمت کورچشمان.

مراسم یا همایش این خانم آمریکایی فاجعه نبود چرا که فاجعه یعنی قدم زدن مادری با قداست ظاهریش در کنار دخترش با فاحشگی ظاهریش!!!

دوستان من در نقد همایش همان یک سوال کافی است و خواهش میکنم برایم توضیح دهید چه مجازی چه حقیقی ، که چه ؟ هدف ، برنامه،خروجی چه بود و چیست؟

خسته نباشید 


والسلام ./

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
میلاد روان

بسیج

سلامی چو بوی خوش آشنایی

اگر چه به دلیل درد مهره های گردنم توان نوشتن ندارم ولی گفته بودم مینویسم و خلف وعده بود حداقل نبست به خودم

تشکل بسیج

بسیج لشکر مخلص خدا !؟

در این عبارت هیچ شکی نیست که تمام افراد بسیج افرادی پاک و مومن هستند و برای آرمان های بسیج میجنگند و تنها برای خدای خویش دست به جهاد دارند و درود خدا بر بسیجیان واقعی

امروزه کار بسیج در این میدان های سخت و نفس گیر کاری بس دشوار و غیر قابل آزمون است ومهارت های خاص و ایدولوژی های جدیدی را میطلبد که در برابر این دشمنان آشکار و پنهان تمام قد بایستد ودر برابر آنها خودنمایی کنند و بگویند که ما هستیم  ، این ما هستیم ها ، باید از آن نوع  باشد که دیگران با رعب و وحشت به آن بنگرند نه طبلی که به صدا در آید و دیگر کاری از پیش نبرد

امروز بسیج وظیفه اصلی آن به زیر یک پرچم فراخواندن همگان برای داشتن زندگی اسلامی در راستای سعادت و خوشبختی است نه متفرق ساختن افراد ؛ و معرفی کسانی که میتوانند الگو باشند و آنها را در ذهن خود بت کرده ایم و در ذهن دیگران بیگانه ، امروز ملت ما به شهدا و خانواده آن ها نگاهی سرشار  از تنفر نگویم  از آن کمتر و یا حداقل آن این است که به آنها بی اهمیتند و چه بسیارند کسانی که می گویند " خیری نیست ، شر مرسان" اینان کسانی هستند که در کنار یکدیگر مینشینند ولی با دیدگاه های متفاوت و در بزرگسالی همین ما بسیجیان هستیم که از اوضاع بد جامعه مینالیم و آن هم نیمکتی های ما میگویند که بنگر جامع نگری را که از اول راهم را درست انتخاب کردم و دیگر جوابی نیست در حالی که میدانیم که راه ما همان صراط مستقیم است

اما چکونه پیش می آید ، امروزه معدود کسانی یافت میشوند که هم جهادی بیاندیشیند و هم عقلی ، امروزه جنگ بین ایدولوژی هاست ونباید فقط در جبهه حق جهادی اندیشید و خدمتی که نمیکنیم  هیچ ، بلکه باعث شویم شکست در چند قدمی ما گام بگذارد ، جامعه کنونی که دیگر جامعه نیست بلکه جنگ است بین الهییون ، کمونیست های به ظاهر شیعه! ، ماتریالیسم های ربا خوار به ظاهر دین دار ، رئالیسم ها و ایده آلیسم ها و ... و تفاوت این عناوین در ایران با جوامعی که این ها در آن متولد شده اند در این است که اسلام را منعطف و آن را پراگماتیسم پذیرفته اند و این همان مورچه است و داستانش  ، کار در چنین جامعه ای است که جهاد را سنگین میکند و باید برای نفس کشیدن هم ایده داشت و نوعی وسیله باشد برای جنگ، جهادی صرف کار کردن در این وضعیت یعنی شکست اما نباید فراموش کرد که خدا نیز کمک خواهد کرد همانطور که در مدت های بسیار انسان را تنها نگذاشته است اما این را به یاد داشته باشیم که اگر خدا خواسته اش این بود که در میدان ها همواره حق پیروز باشد و انسان  ها از شکست ها و پیروزی ها عبرت نگیرد ، این دنیا را ، عالم اسباب و مسببات قرار نمیداد .

تفکر همواره در طول زندگی انسان کاربرد کمی داشته است و در بسیاری از موراد اصلا کاربردی نداشته و واضح تر بگویم ، هرکسی که با قرآن اندکی آشنایی داشته باشد متوجه خواهد شد در چه تعداد از آیات عبارت " لایعقلون" استفاده شده است و این حرکت نیز در قرآن بی دلیل نیست ، اما خوب بیاندیشیدم و خوب بنگریم که طرف مقابل جبهه حق بهتر میاندیشد و بهتر از این موهبت الهی استفاده میکند ولی غافل از آنکه " ومکرو مکر الله و الله خیر الماکرین " .

امروز ما مسئولیم به انجام تکلیف اما نه تکلیفی که بنا بر احساس وظیفه ای باشد که از امیال ناشی میشود بلکه باید جایگاه عقل را دریابیم

پایان خوبی ندارم که بگویم ولی عبرت بگیریم از احساسی جهاد کردنمان بدون حضور عقل ، حداقل به 35 سال اخیر بنگریم که در متن این انقلاب چه اشتباهاتی را مرتکب شدیم


والسلام./

۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
میلاد روان

تحت تاثیر :)

سلام بر همه

قصد داشتم در مورد دو مبحث مطلب بنویسم و به گونه ای ذهنم رو از این دو موضوع یه خورده خالی کنم ، بسیج و ماتریالیسم امروزی .

متاسفانه یکی از ویژگی های من اینه که با دیدن فیلم خیلی تحت تاثیر قرار نمیگیرم و  عموما در فیلم به موضوعات مهم و خیلی ریز فک میکنم ولی امشب با دیدن فیلم شیار 143 یه خورده نظرم و ویژگیم عوض شد ، فیلم خوب  و بسیار لذت بخش و قابل تحسین و به دور از تخیلات و برخی باور های الکی و پایانی که در زیبایی کم نداشت.



مادر ! کلمه ای که شاید بشود در این فیلم اندکی ، خیلی هم نه ، بشه درک کرد

من این فیلم رو تحسین میکنم و البته نقد هایی هم وارده و البته معما گونه شروع کردن معمولا بد نیست./


امروز به یه مطلب از شهید مطهرری برخورد کردم که بد نیست اینجا هم بگیم

اولین خاصیت ایمان این است که برای انسان آرمان به وجود می آورد

و خاصیت آرمان این است که کوشش ها را از پراکندگی نجات میدهد

و تمام وجود انسان و تمام نیرو انسان جهت پیدا میکند .

جهت !!!! همین

و السلام ./

۵ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
میلاد روان