سلام دوستان

مدت زیادی است که افکارم را در این صفحات نریخته ام و شاید هم دیگر ننویسم ، بقال بعد از یک مدت که جنس هایش فروش نرفت آنها را دور میریزد یا انبار میکند و نو را به بازار می آورد یا اینکه کلا بقالی را جمع میکند و خود را بازنشسته و به حداقل سازمان تامین اجتماعی راضی .

سال جدیدی آمد و ما همان آدم هایی هستیم که بودیم ، بدون هیچ تفاوتی ، عده ای نو شده اند و عده ای همچنان کهنه اند ولی بدون تغییر

از خدا میخواهم در این سال جدید ، به ما صبری عنایت کند که دیدن و گفتن ها را تخت تاثیر خودش قرار بدهد

 خدایا به ما لباسی عطا فرما که از رو ، تو را بتوان دید

خدایا به ما آسایشی عطا فرما که خودخواهی دیگران را آتش نبینبم

خدایا عقل را برای ما برتر و ارجع تر از دل بگذار

خدایا چشم ها را با اشک هایمان بتوان شست

و . . .

امسال توفیقی شد به زیارت برادر و خواهری رفتم که از آنها گفتن بیراهه است چرا که نه من توان وصف و نه دیگری توان شنیدن ، حرم و بارگاه آنها احساس غریبی خاصی را به انسان منتقل میکند ، احساس به یک سو میکشد و عقل به سوی دیگر ، پیوند هر دو در کنار ضریح میتوان یافت ، پیوندی از جنس خاموشی ، همه چیز دست در دست هم از شرم و خریت توان فکر کردن باقی نمی ماند دیگر حرف زدن هیچ!

سال جدید در کنار بارگاه کسانی را میتوان دید که در خارج از حریم رضوی همگی برای خود دستگاهی دارند ولی در آن حریم همگی زیبایی رضوی را می بینند

سالی برایتان آرزو میکنم سرشار از عشق ، محبت ، زیبایی ، وفای به عهد و علم

والسلام./